صبح پاشدم به زور، دارم لباس میپوشم، بابام میگه کلاس داری؟! میگم پـَـــ نــه پـَـــ نگران لباسم شدم پاشدم ببینم هنوز اندازمه یا نه
**********
سر جلسه امتحان دارم با دوستم تقلب می کنم مراقب می پرسه دارین تقلب می کنین میگم پـَـ نـَـ پـَـ داریم در رابطه با چگونگی بسته شدن تنگه هرمز بحث میکنیم
**********
رفتم آسایشگاه سالمندان مسئول اونجا میگه اومدی عیادت؟ میگم: پـَـــ نــه پـَـــ اومدم 2تا از این پیرمردها رو ببرم بزرگ کنم.
**********
زنگ زدم پشتیبانی نرم افزارای کینگ میگم یکی از دی وی دی ها نمیخونه! میگه یعنی اطلاعاتش رو نمیخونه؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ یه دهن نمیخونه دلمون باز شه! همه مهمونا منتظرن!!
**********
رفتیم غار علیصدر. به رفیقم خفاش نشون دادم. میگه وای خفاشه! پـَـــ نــه پـَـــ بتمن بود. اجاره خونه گرونه اینجا سکونت دارن فعلا!!!
**********
با دوستم رفتیم تو یه مغازه ی شلوغ که عسل طبیعی میفروشه؛ نوبت ما که میشه طرف میگه:شمام عسل میخواین!؟ ، پـَـَـــ نــه پـَـَـــ دوتا زنبوریم اومدیم استخدام شیم
**********
رفتیم بلیت کانادا بگیریم زنه میگه سیاحتیه؟ میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ زیارتیه میخوام برم امامزاده ریچارد
**********
رفیقم صداش گرفته، بهش گفتم سرما خوردی؟ گفت پـَـــ نــه پـَـــ حنجره تازه خریدم طول میکشه تا جا بیفته
**********
دوازده شب رسیدم دم خونه کلید نداشتم به داداشم زنگ زدم میگم یواش درو باز کن بقیه بیدار نشن .میگه در خونه رو؟ پـَـــ نــه پـَـــ در یخچالو!!! سر شب گرمم بود رفتم پشت تخم مرغها